محمد امینمحمد امین، تا این لحظه: 18 سال و 7 ماه و 8 روز سن داره

در ساحل زندگی

جشن فارغ التحصیلی محمد امینم

سلام بهترین بهترینم امروز روز جشن الفبا بود.جشن باسوادی شما قاصدکا.    موقع خداحافظی خانم زیاری معلم و همراه یکسال شما بغض کرده بود و چشمای قرمزش هم نشون از دلتنگی میداد.اخرین جمله ای که گفت این بود: پسرم انسان باش! پسرم انسان باسواد باش! پسرم انسان با سواد مفید باش!  (پ ن) :نمیدونم باز چه اتفاقی افتاده که موفق نشدم عکسای امروزتو اپلود کنم  .اولین فرصتی که بدست اوردم میام و عکساتو برات به یادگار میزارم.الهی همیشه در پناه خدا موفق و سر بلند باشی عزیزم.          کلاه محصول مشترک مامان وبابا .حرف (ن)به شما افتاده بود با این شعر ...
27 ارديبهشت 1391

زائری بارانی ام

چندی است به تشویش, با چیستی خویش   در چون و چراییم ,یا ضامن اهو!                                                                                با دامنی اندوه,خاموش تر از کوه فریاد رساییم,یا ضامن اهو!      اگه خدا بخو...
27 ارديبهشت 1391

اخرین روزای اولی بودن محمد امینم

سلام پسرکم این روزا سخت خسته و فرتوت شدم فکر کنم عوارض پیریه چند روز پیش بهت گفتم محمد امین وقتی بستنی اومد پنگولو بهت میدم بخور و تو هم با چشای در اومده نگام میکردی که ای دل غافل دیدی شوخی شوخی مامانم پیر شد اخه بهت گفتم با هر بار اذیتی که بچه ها بابا و مامانو میکنن یه تار موشون سفید میشه و یواش یواش پیر میشن که قربون کرم شما بشم که اذیتاتون دیگه رکورد شکسته و به ثانیه رسیدین و من از الان دیگه خودمو یه از دست رفته می دونم امروز یه شاخه گل از باغچه عزیزم که از جونم هم بیشتر دوستش دارم چیدم تا برای خانم زبانت ببری وقتی بهش دادی یه ماچ ابدار تحویل گرفتی و بعدش سوال کرده :محمد امین این گلو کی برام چیده گفتی بابام وقتی برام تعریف میکرد...
11 ارديبهشت 1391
1